بسیاری از تعاریف در جوامع انسانی چنان طبیعی و بدیهی ارایُه گشته ، که سنن، قوانین و روابط موجود بر اساس آنها پایه ریزی شده اند. قوانین بر اساس این تعاریف تکوین یافت و عرف و عادات توسط این قوانین حمایت شد. یعنی رابطه ای دو سویه . این قوانین و سنن نه تنها همواره ابزار حاکمیت بوده اند بلکه به دلیل ترویج و تثبیت حقانیت خود از طریق اعمال قدرت از پشتیبانی عام هم بر خوردار گشته اند! در حالی که بسیاری از این تعالیم و قوانین ریشه در واقعیت های موجود نداشته و در سیری تاریخی بر اساس منافع گروهی یا طبقه ای یا به دلایلی خاص پایه زیزی شده و با حمایت هم ایشان ثبات و تداوم یافته اند. موقعیت فردی و اجتماعی زنان بدین گونه که اکنون رسمیت یافته مشمول همین ماجراست! کیفیت اخلاقی قوانین ، سنت ها و عرف به گونه ای است که زنان را تحت فشار و با هنجار سازی های دروغین از توسعه ی وجودی خویش محروم می سازد و با تحمیل قواعد خود زن را مجاب به پذیرش الگوهایی می کند که بر اساس ان باید از تمنیّات ، استعدادها و تجربه ی بسیاری از میادین چشم پوشی نموده و فردیت خود را قربانی پروار کردن منافع فرهنگ غالب کند! در کشور ما ایران ، قوانین مدنی و خانواده با تاکید برطبیعت متفاوت زنان حقوق اجتماعی متفاوتی برایشان قایل شده و هر گونه استدلالی بر مبنای اهمیّت عدالت و تساوی باطل و نا مربوط محسوب می شود. این قوانین با نفوذ و استیلا بر همه چیز برای زن شخصیت سازی می کنند! و او به عنوان موجودی عاری از اندیشه ، منفعل و بی اراده موظف به تمکین از خردی سیاه ، متحجّر و جبارانه است. زنان از ابتدا به گونه ای تربیت می شوند که گویی بسیاری از مسایل اسا ساً به آنها مربوط نیست و از حیطه ی فعالیت آنها خارج است. زنان به ندرت نظری عمیق و بنیانی دارند چرا که نظام تربیتی موجود ، ضعف قوه ی تحلیل و رکود فکری آنان را طلب می کند. زنان اغلب بدون کمترین ژرف اندیشی مسایل زندگی را بررسی می کنند و در این نظام تحلیل می روند. و اما در مقطع کنونی زنان آگاه ایران می بایست در مسیر ارتقاء و اثبات حقیقت و حقانیت خویش حرکت کنند. راه حل طبیعی این مسیله از طزیق تعدیل و تقسیم قدرت هاست و این مستلزم تعدیل و تصحیح قوانین و باورهای جامعه است. و این ها امکان نمی یابد مگر با ارتقاء سطح آگاهی و خود باوری. تحول و بیداری فرد فرد ما زنان. آگاهی از چیستی و سرشت واقعی مان ، از توان مندی ها و افق های تازه ای که می تواند فرا رویمان باشد. با طلب کردن آنها و محدود ندانستن خود. با نه گفتن و نپذیرفتن هر آنچه زن را به موجودی محدود و ایستا فرو می کاهد واو را از صعود باز می دارد.
م. رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر