زنان علیه زنان








هر زمان سخن از تفاوت بین حقوق زنان ومردان یا جایگاه اجتماعی آنان به میان آمده، زنی ضعیف ترسیم شده است و مردی که ظلمی به عمق یک تاریخ در حق او روا داشته است. همیشه مردان دشمنان سرسختی به شمار رفته اند که با تمام توان خود سعی کرده اند زن را از اریکه قدرت دور سازند. امّا زنان خود چه جایگاهی در تاریخ برای خود برگزیده اند؟ زنانی که تماماً بر این باوراند که طبیعت و سرشت زن تنها در نقش مادری و همسری به اوج شکوفایی می رسد. آنان که آنقدرغرق در نقش مادری و زنانگی خود در جامعه شده اند که دیگر به هیچ چیز نمی اندیشند یا شاید هم نمی دانند که چیزهای دیگری هم برای اندیشیدن هست و گونه ای دیگر نیز برای زیستن وجود دارد. زندگی روزمره چنان آنها را در بر گرفته است که ذهنشان در زیر چرخه ی تکرار مدفون شده است و رژیم حاکم نیز در بسط این عدم آگاهی نهایت قدرت خود را اعمال داشته و متأسفانه این بار هم زنان به ابزار شدگی خود تن داده اند و در نقشی چون بسیج خواهران کشور در پشت تریبونی دولتی و در جایگاهی اجتماعی اذعان می کنند که در وجود انسان قابلیت های خاصی وجود دارد و زن برای خانواده آفریده شده است. آیا این یک زن نیست که در جایگاهی اجتماعی خواستگاه یک زن را تنها به بستر خانواده تقلیل میدهد؟ و این بار باز هم زنان قربانی جهل خویش می شوند . مجرایی که می تواند زن را به مثابه نوع بشر و نه کالا معرفی کند و زیر بنای بیمار ساختاری ، سنتی و مذهبی را در هم بشکند، تریبونی می شود برای باز تولید هر آنچه ساختار قدرت مسلط به عنوان الگویی قطعی عرضه کرده است. نقش پر رنگ زنان در ضدیّت با خویش چه در بطن حکومت و چه در ساختارجامعه نادیده انگاشته شده و انگشت اشاره ی تقصیر تماماً متوجه مردان شده است . آیا این زنان نیستند که علیه زنان به پا خاسته اند ؟ و ترویج منضم بودن و در نهایت شیء بودگی می کنند؟ آیا غیر از این است که زنانی که تحت تعالیم این حکومت هستند اجتماع را زن زدایی می کنند و خود نیز به این جریان دامن می زنند؟ یا در جایی دیگر عنوان می شود که انقلاب زن را به عرصه اجتماع وارد کرد بدون اینکه زن تحقیر شود.تحقیری بیش از این که تمامی حقوق زن را حکومت تحت لوای سنت و مذهب، به نفع خود مصادره کرده است؟ تحقیری بیش از این که زنان را به کالایی برای لذت مردان بدل ساخته است؟ قوانین حمایت از خانواده که متن آنها ماهیتی کاملاً متضاد با نام آن دارد به تصویب می رسد و شأن و منزلت زن را در حد یک موجود بی مقدار پایین می آورد. اگر زن از حدود تعیین شده پا فراتر بگذارد مشمول قوانین مردانه می شود. بسط و رواج عدم آگاهی از سمت رژیم حاکم چنان ریشه دوانده است که زندگی با سطحی نازل به مثابه طبیعت واقعی انگاشته شده و در روند این مسیر، بزرگ ترین ظلم روا داشته شده نسبت به زنان توسط خود آنان به وجود آمده است. جهل و عدم آگاهی مهم ترین عنصری است که با ریشه های عمیق خود زنان را مسموم کرده است و از زهری به نام عادت سیراب گشته است.



ف.معین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر